بلای هولناک سر زن مشهدی در خودروی راننده اینترنتی
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۶۲۰۱۴۱
بلای هولناک سر زن مشهدی سبب شد تا برای رمزگشایی از شگرد پلیدانه راننده اینترنتی نزد پلیس رود.
میگفت به صورت اشتباهی 500 هزار تومان بیشتر به کارت زن جوان واریز کرده است و از او خواست تا سکه طلای پارسیان را به همراه مبلغ اضافهاش به راننده اسنپی که برایش فرستاده تحویل دهد.
به گزارش رکنا، همه چیز طبیعی به نظر میرسید اما یک جای کار میلنگید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زن بلافاصله با واکنش سریع گروهی از کارشناسان پلیس فتا روبهرو شد و مأموران با طرح فرضیه کلاهبرداری مجازی، با هماهنگی با فروشنده طلا و با طرح نقشهای کامل بدون اینکه متهم بویی از ماجرا برده باشد، وارد عمل شدند.
از آنجا که هنوز هویت راننده اسنپ مشخص نبود، مأموران با این احتمال که راننده خودرو مسافربر اینترنتی میتواند دست آنها را به فرد مشکوک برساند از زن خواستند تا با درخواست مرد خریدار، موافقت کند.
فردای آن روز راننده اسنپ به محل مورد نظر مراجعه میکند تا سکه طلای پارسیان را به همراه مبلغ 500 هزار تومان دریافت کند که مأموران پلیس فتای مرکز استان خراسان رضوی او را نگه میدارند.
راننده جوان اما در میان سؤالات کارشناسی پلیس به لکنت میافتد. ضدونقیضگویی مرد جوان ظن مأموران را به او بر میانگیزد و این احتمال که وی همدست متهم اصلی پرونده باشد، موجب بازداشت موقتش میشود.همه چیز هنوز در هالهای از ابهام بود که اعترافات راننده هویت اصلیاش را فاش میکند.
راننده فرستاده شده که حالا به مرکز فرماندهی پلیس فتای استان خراسان رضوی منتقل شده بود، نه نشانی از متهم داشت و نه با مأموران همکاری میکرد. اما بررسی مشخصات او در سامانه جامع پلیس دستش را برای مجریان قانون رو کرد و مشخص شد وی از مجرمان سابقهدار در حوزه کلاهبرداری اینترنتی با کارت اجارهای بوده و هم اکنون از سوی مراکز فرماندهی پلیس فتای چند استان تحت پیگرد قانونی و قضایی است. این جوان 27 ساله سال 98 از زندان آزاد شده و طبق اعترافات خودش اقدامات مجرمانهاش را ادامه داده بود.
راننده اسنپ برای مسافران زن نقشه کشیده بوددر ادامه تحقیقات پرونده نیز مشخص شد که این جوان نه تنها راننده اسنپ نیست و در این شرکت عضویت ندارد بلکه او همان فردی است که با ترفندی حیلهگرانه قصد داشته سر زن جوان را کلاه بگذارد.
مرد جوان که دیگر دستش برای مجریان قانون رو شده بود دست از انکار حقیقت کشید و به جرمش اعتراف کرد. او در اظهاراتش به افسر تحقیق پرونده خود گفت: قبل از اینکه دستگیر شوم و به زندان بیفتم از طریق کارتهای اجارهای و خرید لوازم قیمتی در سایت دیوار نقشه خود را عملی میکردم. اما بعد از اینکه از سوی پلیس شناسایی شدم و به دام افتادم، پس از گذران دوران حبس روش کلاهبرداریام را تغییر دادم و برای اینکه شناسایی نشوم به خیال خودم ردی از خود باقی نمیگذاشتم.
من ابتدا تصاویر یک کالای قیمتی را داخل سایت دیوار منتشر و زیر فی بازار قیمتش را درج میکردم. از آن طرف افرادی که لوازم قیمتی خود را در این سایت آگهی کرده بودند را زیر نظر گرفته و با آنها تماس میگرفتم. تا سر قیمت کالای مورد نظر چک و چانه بزنم خریداران کالاهای من که هیچ وجود خارجی نداشتند، با تلفن همراهم تماس میگرفتند و در مقابل برای اینکه آن کلای بهظاهر ارزان را برایشان نگه دارم از آنها بیعانه دریافت میکردم.
در مقابل به جای اینکه فرد خریدار مبلغ بیعانه را به کارت من واریز کند آن را به کارت فروشنده یک کالای دیگر که من با او ارتباط گرفته بودم واریز میکرد. از این طریق من هزینه آن کالا را پرداخت کرده بودم. از آنجا که نباید هویتم برای پلیس فاش میشد، رقم بیعانه کالای خودم را بیشتر از میزان کالایی که قصد خریدش را داشتم اعلام و به حساب فروشنده واریز میکردم. حالا نقشهام کامل شده بود و خود را به جای راننده اسنپ معرفی میکردم و با مراجعه به نشانی طعمه فریبخوردهام هم کالایش و هم مبلغ مازاد واریز شده را به صورت نقدی دریافت میکردم. من به خیال خودم از این طریق ردی از خود باقی نمیگذاشتم اما بازهم دستگیر شدم.
بنابر تحقیقات اولیه پلیسی در این پرونده اطلاعاتی به دست آمده که نشان میدهد متهم این پرونده سابقه 20 فقره کلاهبرداری به مبلغ 10میلیارد ریال از طریق پولشویی و فریب فروشندگان کالاهای قیمتی در سایت دیوار را دارد که به گفته رئیس پلیس فتای استان خراسان رضوی احتمال افزایش جرائم این فرد با توجه به پرونده باز او در چند استان کشور متصور است.
طبق اعلام سرهنگ جواد جهانشیری، اگرچه مجرمان سایبری بر این خیال هستند که با ترفندهای فریبندهشان ردی از خود در فضای سایبری باقی نگذارند، اما کارشناسان متخصص در حوزه مبارزه با جرائم سایبری پلیس فتا شبانهروزی در تلاش هستند و نه تنها رفتار این بزهکاران را رصد بلکه در صورت احراز جرم ظرف مدت کوتاهی آنها را جلب میکنند.
متهم 27 ساله این پرونده بعد از تکمیل تحقیقات برای سیر مراحل قانونی تحویل دادسرا داده شد و سپس با قرار متناسب قضایی به زندان انتقال یافت.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا راننده اینترنتی راننده اسنپی راننده اسنپ اخبار حوادث راننده اسنپ بلای هولناک راننده اینترنتی سهام عدالت قیمت خودرو کرونا فرشته حسینی سحر قریشی فرشته حسینی و نوید محمد زاده مهدی قائدی سردار آزمون مهدی قائدی و همسرش سردار آزمون و نامزدش راننده اسنپ سایت دیوار پلیس فتای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۲۰۱۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی